دایره، مربع، مثلث، دو خط، یک خط، یک نقطه، هیچ. هیچ، خالی،بدون شکل غریق در بی شکلی حالا جلو تر می روم . همه جا تاریک است. هیچ چیز نیست جز تاریکی. سخت ترین کار دنیا عبور از تاریکی است. سعی می کنم دیگر تاریک هم نبینم. تهی می شود. هیچ هیچ. اما هیچی را احساس می کنم.پرده هیچی را کنار می زنم و از پشت آن چشمم به تنهایی می افتد.
از همه رفیقهای نیمه راه
از همه خائنین به وفاداری
از همه خودخواهها
از همه زشتی بین ها
از همه تحقیر کنندگان
از همه مسخره کنندگان
از همه کسانی که نادیده ام گرفتند
هدیه ای گرفتم. از تمامشان. از تک تکشان.
تنهایی.
از تمام لذات دنیا، تنهایی را دوست دارم
و او نیز صادقانه مرا دوست دارد.