نامه پنجاه و دو: آینده، فیلم و کمی سفسته

خب! خب خب! (به سبک فرنگی بخونید).

بالاخره همزمان با دهه فجر انقلاب اسلامی و جشنواره فخیمه فیلم فجر، در دیار کفر، نامزدهای آکادمی هنر یا همون اسکار معرفی شدند.

بهترین فیلمهای معرفی شده در بخشهای مختلف عبارت بودند از :

Avatar, The Blind Side, District 9, An Education, Up in the Air, A Serious man,, up,Precious: Based on the Novel 'Push' by Sapphire, The hurt locker,Nine,Inglourious Basterds, Coraline, Sherlock Holmes,...

 

             

آواتار که داره به رکورد فروش "تایتانیک" میرسه، و مضمونی نهفته داره که صحبت در موردش بسیاره.

An Education  و فیلمهایی از این دست، دنباله رو سیاست نوین امریکاست. می دونید که شعاری در امریکا از دهه 50 وجود داشت با عنوان "Shop Till Drop"، و در این بحران اقتصادی، فیلمهایی در زمینه چگونه پس انداز کردن سرمایه در قالب های مختلف(ژانرهای مختلف سینمایی) تولید شدند. An Education  با نگاهی به افسانه "لولیتا" چنین مضامینی رو در بر داره. Up in The Air هم حاوی چنین مفهومی است. اصولا سال 2009 سال ساخت چنین فیلمهایی بود. حتی واژه ای به نام "Shopaholic" دوباره بر سر زبانهای مردم افتاد و فیلمی با همین اسم هم ساخته شد که خرید بیش از اندازه رو در دوران رکود اقتصادی، چیزی همتراز اعتیاد معرفی کنند.

انیمیشن های UP وCoraline هر دو در برگیرنده مفاهیمی عمیق در یک قالب ساده هستند. هر چند UP فقط در 20 دقیقه اول عالیست و باقی فیلم با وجود بار معنایی چنگی به دل نمی زند، اما انصافا انیمیشن زیبایی است. Coraline و دکمه هایش، چیزی است که فقط توصیه می کنم ببینید و زیاد به این که چه قصد و غرضی پشت آن است توجه نکنید و مفاهیم زیبایی که منتشر می کند را دریابید.

در مورد باقی فیلمها ، بعلت ندیدنشان نظری ندارم. اما در بخش بین الملل فیلم "Ajami"، ساخته اسراییل هم کاندید شده. عجمی، محله ای است در تلاویو، که "عربها " در آن ساکنند که شامل مسیحیان و مسلمین است. در این فیلم سعی شده، تلاویو را شهری مملو از آسایش نشان دهد و "عجمی" را همسان محله "هارلم" نیویورک، محله ای در ظلمت فرو رفته نشان دهد. در این فیلم از "عجمی" ها حمایت شده. یک پوز روشنفکرانه و سازشکاری جدیدی است که از طرف صهیونیستها ارائه شده و در آن "آزادی بیان عرب" در تلاویو را جزء حقوق مسلم "فلسطینیان" دانسته. این یعنی اینکه 2 بعلاوه 3 می شود 5. اما شما دلتان می خواهد بشود 6 و زورش را هم دارید. جواب را 6 می گذارید، و 3 را بها می دهید، و 2 را کتک می زنید و می گویید 3 شو! تا جواب ما درست دربیاید. یک منطق قاطی از"حقایق+ دروغها+ شک ها+ نادانسته ها" که با طراحی هنرمندانه می شود نشان داد بله! باید به فلسطینها هم حق صحبت داد اگر چه انها مواد مخدر به خورد ما می دهند، اگر چه آنها نسبت به لطفی که به آنها می کنیم ناسپاسند (در این فیلم، شخصیت مسلمان-عرب ، مواد مخدر به تلاویو می آورد تا روزی خود را بگذراند و از طرفی رییس اسراییلیش به او خیلی محبت می کند و ....). کلا این مجموعه دروغها و منطق های جدید چیزی است که قرن جدید با آن مواجهیم.

هنری کسینجر امریکایی می گوید: برای نظم نوین جهانی ما هر 10 سال نیاز به تاریخ سازی داریم. ما باید بستر حوادث را آماده کنیم، تا خاطرات بمانند . و مدیریت ما در تاریخ و در روند تشکیل دنیای جدید ارجح باشد. سال 2001، مجموعه ای از ترفند ها و سیاست ها و دروغها و منطقهای جدید، 11 سپتامبر را آفرید. سال 2012 میعادگاه حوادث تازه دهه دوم قرن جدید است. گوگل به صورت فعل در لغت نامه های اکسفورد و لانگمن جا خوش کرده. امروز در ایران، استفاده از گوگل نمره 1 را دارد و در دیگر کشورها جزو 3 رتبه اول است. جایی که مدیریت اینترنت به گوگل اهدا می شود و گوگل از زمان پیدایش، هیچ دیتایی را حذف نکرده. تمام آی پی های کاربران موجود است. روترهای (سرشبکه های اینترنت) باج به گوگل می دهند تا بمانند. ابزاری مجانی، به قیمت مدیریت جهانی جدید. در دهه سوم این قرن، یعنی 2020، دنیایی از عجایب خواهیم داشت. فیلمها، زنده خواهند شد، و دنیا کارگردان خواهد داشت.

پ.ن:

1- جشنواره فیلم فجر، خیلی خوب است! ماه است، گردالی، با صورت لکه دار! اما آیا فیلمی برای پس انداز، فیلمی برای آزادی، فیلمی برای استقلال، فیلمی برای رشادت و... ساخته می شود؟ سینمای ایران یا در باجه فرو رفته که عشق دختر (پولدار-فقیر) نسبت به پسر (پولدار-فقیر) ته فیلم هنری آن است. مثل هندی ها، تمام سناریوهای دنیا را سر هم می کنند و شما در 90-120 دقیقه همه داستانهای خوب دنیا را می بینید با بدترین اجرا!  یا اینکه فیلمها به معنا گرایش پیدا کرده اند و خنده دار است که کسی معنا را نمی تواند نشان دهد. با احترام به کارگردانهای خوبمان باید بگویم هیچ کس عرضه درست کردن فیلم معنایی که بیننده در عمق هر صحنه از خود بی خود شود را ندارد، و یک مفهوم را بازی می دهند و آخر فیلم تماشاچی را با سوالهای فراوان تنها می گذارند بی آنکه بر او تاثیری داشته باشد. اگر علی حاتمی فیلم مادرش ماندگار است بخاطر این است که حتی تیتراژش با خط"نستعلیق" و زیر نظر او هست. یک فیلم امریکایی که تمام می شود، شما 10 دقیقه اسم اعضای ساخت فیلم را می بینیدکه هر کدام در پست خود در نهایت دقت هستند. سینمای ما پراید است، هر چقدر هم روی آن فرمان هیدرولیک و ABS و ایربگ و ...بگذاریم، بنز نمی شود. بالاخره یک فرقهایی در جزییات که باهم دارند.

2- پ.ن در این پست به معنی "پس نتیجه" آمد و هیچ ارزش قانونی ندارد.

نامه پنجاه و یک: داریم فرووووود میایم!

خوب از اونجایی که طی سال گذشته چندین سانحه هوایی داشتیم، و بیشتر حوادث هوایی خطوط ایران هم در موقع لندینگ یا همون فرود هست، شما رو دعوت می کنم با این مقوله عجیب آشتی کنید.

و از اونجایی که خودم زیاد بیگانه نیستم و به یک طریقی درگیر روندن این غولهای پرنده شدم، می خوام با این پست از زحمات خلبانهایی که صبح تا شب پشت رول این طیاره ها هستند قدر دانی کنم. یک دوست خلبانی داشتم، می فرمودند، الان ۲۰ سال ِ که خونه ی من همین کابین چند متری هست. خلبانهایی که صبح تا شب بدون اشکال می رونند، و کوچکترین اشتباهات اونها حوادث تلخی میشه که شاید جبران پذیر هم نباشند و البته  این رو از یاد ما ببره که چقدر زحمت می کشند. به این عکسها خوب نگاه کنید ، نمی دونم همیشه حس می کردم، هواپیما و فرودگاه غریب هستند. حتی فرودگاهها به یک شیوه خاصی شیک و تنها هستند:

بویینگ ۷۳۷ - در حال فرود : چقدر این باند بی انتها دیده میشه و چقدر کمک خلبان(سمت راست) ریلکس نشسته.

عکس فوق العاده ایه مگه نه ؟ از اون سرمای اطراف باند ا سردم شد. و این چراغهای ابتدای باند رو ببینید، مثل یک سرباز، حتی تو این هوا آماده اند به خلبان بگند ما اینجاییم!  فرود بیا!

انگار تو باد لیز می خورده هواپیما موقع فرود....چقدر جای زیبایی هست برای فرود!

خلبانان روسی رو می بینید در حال اپروچ (تقرب) به باند...راستی توپولوف رو همین روسها ساختند! (چراغهای باند رو می بینید، امید هر پرنده ای هستند)

اینم یک ایرباس با دو تا ای پی یو، یا همون کامپیوتر، که تمامی امور خلبانی رو انجام میدن. انصافا کابینش زیباست.

اینم باند فرود ایلینویز امریکاست، اونطرف هم شهر شیکاگو با برجهای معروفش. چقدر این باند تنهاست ....

این عکس رو هم یکی از دوستان که کمک خلبان هستند گرفتند. آسمان ایران! البته موافقید که اسم هواپیما رو نگم؟

راستی هر پروازی رو فرودی هست، ما ها خیلی وقته شروع کردیم به پرواز، بعضی ها بین راه با کوچکترین اشتباهی منحرف شدند و سقوط کردن، دلشون خوشه که اسمشون پرندست. بعضی هامون هنوز داریم اوج می گیریم! بعضی ها اینقدر حساس و مسولیت پذیر هستند که هیچ اشتباهی نمی کنند، تا خود لحظه فرود...اما چراغهای باند، از دور دارند فریاد می زنند :"ما اینجاییم!! "

 

پ.ن: موقع فرود کمربندهاتون رو ببندید!!

نامه پنجاه: اینقدر بدم میاد....

یک بازی بلاگی که دوست عزیزمون جلوتر از گرینویچ ابداع کردند. منم بد ندیدم شرکت کنم :

بعنوان یک پسر خوشم نمیاد از :

۱- فکر کردن به اینکه حس ششم دارند، می تونند فکر دیگران رو حدس بزنند و در نهایت منطقوشون به همه منطقهای دنیا سره !

۲- اخم کردن بعد از یک سلام و احوال پرسی ساده و بی چشم داشت!

۳- منطقی بودن بیش از اندازه که دلبری ها و احساسات زنانه رو تحت شعاع قرار بده.

۴- ترجیح دادن برنامه آشپزی به پخش مستقیم فوتبال تیم ملی!

۵- استفاده و سوء استفاده از جمله "من زنم" در مواقعی که در موضع ضعف هستند.

۶- استفاده از جمله " تو مردی" در مواقعی که احتیاج مبرمی به خر کردن دارند.

۷- احساس اینکه برخورد مودبانه، آقا منشانه و کمک احوالشان بودن ، وظیفه ماست!

۸- قهر کردن سر مسائل احمقانه و حتی جدی، به مدت طولانی، و بی جنبه بازی حتی در مقابل ناز کشیدن.

۹- لجاجت برای اینکه بگویند ما زیر بار حرف تو "مرد" نمی رویم در صورتی که به درست بودن حرف ایمان دارند.

۱۰- صحبت کردن بیش از اندازه زیاد که باعث ایجاد سوء تفاهم و... شود.

 با شرکت : بانویی که به خاطر سه ساعت و نیم جلوتر از گرینویچ به فکر ثانیه هایش است/ مردی که اگر چه قلمش منتسب به فرانسه است، اما "ر" ایران را خوب با قلمش می نویسد / مردی که تحت عنوان کاسنی از بوستان می نویسد و طعم کاسنی را تلخ می داند/ خواهرانی گرامی که زندگی را ساده می بینند و حتی می توانند وزن آن را بر مبنای "چند من" حساب کنند. / مردی که دوست دارد در طلوع با دیگران گفتگو کند/ خانمی که با خط خطی های خود شکلکی خندان طراحی می کند و به زندگی می خندد /مردی که می داند ماهی ها شبها می خوابند، عاشق می شوند و رویای نهنگ شدن را در سر نمی پرورانند

 

پ.ن: خداوند از حوریان بهشتی عنایت فرماید و الا حساب ما با خود کرام الکاتبینش هست!