خدایا، مرا ببخش که وقتی می گویم "شکرت" کمی در دل خرسند می شوم و کمی احساس خوبی پیدا می کنم در عین حالی که شکر من کم است و از این کمی خجلم و با این همه این کمی از آن توست و وظیفه است و بار امانتی است که آسمان نتوانست کشید. خدایا شکرت بخاطر آفریدن "و" که همه پیوندها را او می آفریند و همه اختلافات را در معنی و صورت از بین می برد. خدایا شکرت بخاطر آفریدن "یا" که مایه تمییز دادن دو وجود است. و چه زیباست وقتی دنیایی خلق کردی ساخته شده از "یا و واو" . خدایا شکرت بخاطر وجودم. من بی وجود، از عدم، به هستی آمدم و در این آمدنم هیچ اختیاری نداشتم و در آن اختیار کردم امانت دار تو باشم، و در این امانت ظلم کردم و به خود بی وجودم پرداختم. فراموش کردم امانت همین وجود است. خدایا بر هر شکرم، توبه ای مترتب است و بر هر توبه ام شکری، بخاطر  اینکه درک کردم که هیچم. خدایا، ای وجود لایزال، به همه اول بودنت و به قهاری آخر بودنت، دلم را صادق و خالص کن. چنان خالص که بگویم شکر، بی آنکه احساس مرا بگیرد، بی آنکه خشنود شوم و بی آنکه فکر کنم در تلافی منتی که بر سرم نهادی کاری کرده ام. خدایا فقط می خواهم بگویم "شکرت".